عشق خطر ناک من

و یونگی : پسرم آروم باش تو خودت رفتارش رو که می‌دونی چه شکلی هست پس بیخیال شد
& ببخشید من باید برم دستشویی یکم بغضم گرفته بود صورتم رو شستم و خواستم برم بیرون که اون دختر اومد و بهم گفت تو اصلا می‌دونی شوگا قبلاً دوست پسر من بوده و می خواستیم ازدواج کنیم ولی تو لعنتی اومدی و همه چیز رو خراب کردی
& بسه. دیگه خسته نشدی از این همه مزخرف گفتن اگر عقل داشته باشی میفهمی که اینها واسه گذشته بوده و الان من داخل زندگی شوگام اینو بفهم حالا برو کنار

رفتم از پله ها پایین که شوگا اومد نزدیکم و بهم گفت اگر خیلی خسته ای بریم خونه
& آره یونگی خیلی خستم بریم رفتیم از پدر و مادر یونگی خداحافظ ی کردیم و رفتیم تو ماشین
+ ا/ت نگاه کن بین من و اون دختر که اسمش بارانا هست هیچ رابطه ای نیست قبلاً با هم تو را به بودیم و خیلی زود هم جدا شدیم
& بهش علاقه داشتی
+ نه پرنسس من فقط بخاطر پدر مادرم بود حالا که من عشق زندگیم رو پیدا کردم
& بیخیال شو ما فردا قراره ازدواج کنیم نمی خوام به خاطر اون دختر همه چی خراب شه



بچه ها
چرا کامنت نمی زارین حداقل یک علت بگین بهم
دیدگاه ها (۱۰)

در یک سفر فضایی ، فضانوردان به سیاره ای رسیدند که در آن ، ه...

دوست دختر اجاره ی

&بهم گفت وقتی اومدم آماده باش لباست رو تخت هست & باشه رفتم ...

خیانت و بازگشت دوباره. پارت آخر

کاش براتون مهم بودم

: دختر خاله تهیونگ با صدای بلند خندید و گفت اینو از تو سطل ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط